بیا تا زنده ایم ، انسان بمانیم
جوهرش یابیم و آن سان بمانیم
دمادم دم زنیم ، ز انسانیت
نه که در خفا چون گرگان بمانیم
هر چند انسانیم و به نامش بالیم
لیکن نه آنیم که به آن بمانیم
هر جا که رسیم ، پاره کنیم یخن
گوییم انسانیم ، کاش همان بمانیم
لاف زدن مفت است و خرچی ندارد
آنقدر لافیم که خود ، حیران بمانیم
گر سر به گریبان بریم و ، دانیم
در شناخت ز آن ، سرگردان بمانیم
آدمین را فضیلتیست ، پر ز گهر
ور این بدانیم ، در فغان بمانیم
اگر چنین است ، در عوض از فغان
بیا جانم ! هردم ، انسان بمانیم
|