این جمع پریشان و درمانده
که در جهان بنام ،، کودکان خیابانی ،، مسمی شده اند دارای سر نوشت غم انگیز
و نا معلومی هستند که پرداختن به زندگانی آنها وجدان آدمی را جریحه دار و
روان آنرا دچار اندوهی بی پایان می نماید . کودکان خیابانی یعنی آنعده از
کودکانی که در سنین کم تر از هژده سال بهترین و بیشترین اوقات خاص عمر خود
را تنها یا بصورت گروهی و جمعی در خیابانها می گذرانند و بخاطر امرار معاش
مجبور به اجرای پست ترین کار ها میگردند .
واما در افغانستان !
جغرافیای که همه دارو ندارش را جنگ های طولانی در خود بلعیده است وهر سو و
پهنه ی آن روایتگر هزاران اندوه و ملالتی است که به تصویر کشیدن آن رنج های
بی شماری را در ذهن هر فرد انسانی تداعی میکند . قصهٔ کودک خیابانی ما درد
آور تر از خواندن داستان شخصیت و قهرمان کتاب داستان بینوایان است . اینجا
میخواهم بگونه مختصر به پهنه ها و بیچارگی های قشر درمانده و محتاجی
بپردازم که زندگی ملالت بار آنها بازده و محصول حدود نیم قرن جنگ و کشمکش
های خونینی است که تا حال آتش آن در گوشه و کنار مملکت ما شعله ورنگهداشته
شده است و جان صد ها انسان بیگناه را هرروزه طعمه مرگ می نماید .
کودکان خیابانی ما که جز داشته های عمده بشری جامعه ما محسوب میشوند و بنا
برعوامل متعدد متاسفانه با گذشت هرروز به جای کاهش بر تعداد آنها افزوده
میگردد . یکی از عوامل کشانیده شدن پای کودکان از کانون گرم و پر عطوفت
خانواده ها به کنار خیابان ها وجود و ازدیاد روز افزون فقر اقتصادی است که
ناشی از تداوم جنگ درکشور ما میشود .
جنگ پدران آنهارا از آنها گرفته است و مادران شانرا بیوه ساخته است و این
کودکان معصوم را یتیم و در عین حال به متکفل مایحتاج خانواده های شان مبدل
ساخته است . کودکان خیابانی ما مانند سایر کودکان جهان دارای آرزو ها و
آمال کودکانه خود بودند و حق داشتند تا به دورازهرگونه دغدغه و درد سرهای
بگونه آرام در آغوش پر مهر خانواده های شان زندگی کنند اما جنگ آنها را از
نعمت پرورش خانواده محروم ، بر خورداری از تغذیه ، پوشاک ، صحت ، مسکن را
از آنها سلب نموده و دروازه های مکاتب را به روی آنها بسته است .
آنها را به فرشته گان کوچک و سرگردان در خیابان های پر از گردو خاک به
دنبال لقمه نانی مبدل ساخته است که باید از پگاه تا بیگاه و حتی تا نیمه
های شب باچشمان درمانده و سرگردان در جستجوی آن باشند .
این فقر و خیابانی شدن راه را برای لغزیدن آنها در پرتگاه هلاکت و بربادی
هموار ساخته است و اکثراً این کودکان طعمه شکار باند ها و گروه های تبهکار
داخلی و خارجی گردیده و مجبور به اجرای انواع اعمال جرمی میگردند . مصایبی
که زندگی این کودکان خیابانی را به مخاطره انداخته اند بی شمار اند . این
اطفال که بیشتر آنها دارای سنین پنج الی شانزده سال هستند مصروف دست فروشی
در جاده ها ، جمع آوری زباله ها ، قاچاق و فروش مواد مخدر ، کیسه بری ،
تگدی گری ( گدای گری ) انجام کار های شاقه در بدل کمترین مزد ، سو استفاده
های جنسی و قاچاق آنها به خارج کشور مواردی هستند که ما شاهد آن می باشیم .
از همه درد آورتر اینکه اکثریت این کودکان بوسیله باند های قاچاق انسان به
خارج از کشور قاچاق میگردند و بعضاً در گروه های تروریستی جذب و تحت پرورش
آنها قرار گرفته وبعد از فراگیری اعمال تروریستیی دوباره به افغانستان
فرستاده میشوند و ازآنها در اجرای عملیات های انتحاری بگونه بیرحمانه
استفاده صورت میگیرد .
باوجود هزینه شدن بودجه های هنگفت از جانب جامعه جهانی بخصوص سازمان های
مدافع حقوق اطفال (یونسکو ) و دولت افغانستان ما تا هنوز شاهد بهبود یا
کاهش تعداد این کودکان از سطح خیابان ها درین هژده سال نبوده ایم . درکنار
فقرِاقتصادی ناشی از جنگ یک سلسله عوامل دیگری که در ازدیاد کودکان خیابانی
در افغانستان نقش بارزو برجسته دارند عبارت ازبی برنامه گی حکومت ، سازمان
ها و نهاد های ملی و بین المللی مدافع حقوق اطفال ، فقر فرهنگی ، ازدیاد
میزان طلاق که سبب از هم پاشیدن کانون خانواده ها میگردد ، اعتیاد والدین
به مواد مخدرو نهادینه بودن فرهنگ برخورد خشونت بار در خانواده ها بر علیه
اطفال میباشند . به گزارش نهاد های رسمی و معتبر در حدود شش ملیون کودک در
معرض خطر انجام جرایم جنایی قرار دارند که این یک رقم نگران کننده خوانده
شده است .
هرگاه دولت و نهاد های حمایت از حقوق اطفال با طرح برنامه های جامع و همه
جانبه در راستای ریشه کن کردن فقر اقتصادی که دامنگیر این کودکان و خانواده
های آنها گردیده است کار موثر انجام ندهند با گذشت هرروز بر تعداد این
کودکان افزوده خواهد شد و درنهایت کشور را به یک بحران جدی مواجه خواهد
ساخت که آنگاه جلوگیری از آن کاری است بسا دشوار .
دولت و نهاد های مسؤل باید درکنار موارد بالا در قسمت آموزش اجتماعی ،
ترویج اخلاق دینی و انسانی و بیدار نگهداشتن وجدان انسانی ، تدوین و تصویب
قوانین جدی و قابل اجرا مبنی بر جرم شمردن استفاده سؤ از وجود این ها برای
کمک به این قشر معصوم و محروم در لایه های مختلف جامعه کار های مهمی را
باید انجام بدهد .
به امید روزی که ما دیگر شاهد زندگی ملالت بار این قشر درمانده و محتاج
درروی جاده ها نباشیم و این سرمایه ی بزرگ در آینده این فرصت را بدست
بیاورند تا در قدم گذاشتن دریک مسیر روشن مایه ی خدمت و آوردن رفاه به
کشورویرانه ما گردند . |