زندهگی را بگذارید ریاضی باشد
خط تقدیر دو دلداده موازی باشد
«نفس باد صبا مشکفشان» را چه کنم؟
سهم این سرو که باران مجازی باشد
شیخ در بیم از آتش زدن روسریام/
که مبادا پس از آن لشکر نازی باشد
زن که باشی و دلت گریه بخواهد، باید
آشپزخانه و چاقو و پیازی باشد
بغض خود را بخوری جان بکنی آخر عمر
حضرت شوهرت ایکاش که راضی باشد!
من به این زجر، زمان و تن و تسلیمشدن؟!
کار زن نیست که بازندهی بازی باشد! |