یک بوسه از لبان تر ای ناخلف بده
یک استکان شراب رُز از روی رف بده
یک دشت شو کنار تنم سبز و معتدل
خرگوشهای پیرهنم را علف بده
چون تیر در عبورم از این زندهگی پوچ
کاری بکن، مسیر ببخشا، هدف بده
سنجاق کن لبان مرا بر لبان خود
جانی به این دو ماهیِ رو به تلف بده
ای ابر بر سواحل سوزان سری بزن
یک قطره آب در دهن این صدف بده |