۱
ميدانم
اين زخم سرايت ميكند
چنگ ميزند
به تمام سلول ها
به خيابان هايي كه از رگ هاي ما آسوده تر اند
جنگ اين روزها
در جايي شروع ميشود
در جايي سرباز ميگيرد
و
در جايي ديگر سر باز ميكند!
…………….
۲
دوست داشتم
گرسنگي من را ببلعد
يا
دريا
وقت عبور از تو
شايد هم بهتر بود
گلوله يي در مرز
روي قلبم از پا در مي آمد…
چنان نشد
من دو نيم شدم
نيم در وطن
نيم در بي وطني
سوخت !
سميه رامش |