قرار نبود
از آرامش بلافیم
برای واژه های مرتعش
واژه های بی قرار
قرار نبود تن جامه از ابریشم
از نسیم ببافیم
قرار نبود
از بی قراری فراری شویم
انصاف هم نیست
اگر از سیلاب نباشیم
اگر توفان نشناسیم !
عین بچه ی آدم
در جویکی تنبل
جاری شویم
پیوسته از گوهر عصیان تبرا بجوییم
از گناه پسندیده عاری …
تو در سلک توفان نشسته
چه حاجت به ساحل
به آرامش و چیز هایی
چنین و چنان
در یک کلام
چنان دور از متن
که در حاشیه هم
همان
و فرجامِ فرجام
دریغی کلان …
آرش آذیش
|