ز اشک من چه
میدانی گرانیهای دردم را؟
زطوفان شبنمی دیدی، ز دریا گوهری دیدی
(سیمین بهبهانی)
با آنکه حواس بیشترین رسانه ها ومحافل سیاسی، نظامی واجتماعی به سوی تهاجم
مصیبت بار روسیه بر اوکرائین معطوف است، اما قطره اشکی که در کابل از چشمان
دختر مشتاق درس وفراگیری علم ودانش بر رخسار او ریخت، بی بازتاب نماند.
هجوم سیل مهاجر از او کرائین به سایر کشور های اروپایی، افزون بر جلب توجه
به خواستگاه ها وپیامد های زیانبار اقتصادی وتحمیل دشواری های بیشتر بر دوش
اقشارفرودست وکم عاید کشورهای جهان، برای آنانی بهترمیتواند شناخته شود که
تجاوز و آواره گی وهمه مصایب آنرا لمس کرده اند. اشکی که از چشمان
مهاجراوکرایینی میریزد را آنانی با تن وروان خود می یابند ومی شناسند که
بارها اشک هم مانند آنرا ریخته اند.
اما در سوی دیگر، تصویر دخترکی رسانه ساز شد وبازتاب یافت که چون نماد ده
ها هزار دیگر از دختران هموطن جفاکشیدۀ ما، شب سال نو خورشیدی را با امید
بازگشایی مکتبها به سحر رسانیده بود.
آری، دختران مکتب ها را مسدود یافتند ومعلمین خود را اندوهبار. زیرا گروه
طالبان، از آغاز تبارز پیکرجهل آلودش، با وضاحت وصراحت از دشمنی با علم
ودانش سخن گفته وآنرا رعایت کرده است. اگر این گروه، فراگیری سواد، راه
یافتن به علم ودانش جوانان و فهیمده بار آمدن آنها موقع دهد، منظور جهل و
ستم دیرینه و عجین شدۀ آن با پسمانی های ساختار قبیله یی کارکردی نمی یابد.
چنین است که گروه طالبان، با هر آنچه رنگ وبوی دلیل ودلایل علمی وانسانی
دارد، مخالف است. بستن مکاتب دختران نیز از تبعیض جنسیتی وجهالتی منشأ
گرفته است که زن را درمجموع خوار شمرده سزاوار داشتن حد اقل سهمگیری در
حیات یک جامعه نمی بیند. این گروه هنگامی که دور نخست، دستی درامر ونهی
داشت، به وضاحت نشان داد که رویکردی بس جهالت آلود برای افغانستان دارد.
چارچوب غمباری را که برای زنان تعیین کرد، زنانی بیشتردرک کردند که کمک
رسان انسانهای هموطن خود بودند، بار وظیفۀ نان آوری برای یتیمان را بر دوش
داشتند و آرزومند آن بودند که فرزندان شان درس بخوانند و تحصیل کنند. هر
وقتی هم که سخن از بازگشت طالبان بود، هراس ونگرانی آنها تبارز می یافت.
گروه طالبان وقتی ترور و دهشت افگنی را برای رسیدن به قدرت باردیگر پیشه
کرد، مکتب سوزی وبه ویژه مکتب دختران جر کارنامه های سیاه اش بود.
دخترکی که گریست، گریه اش سبب گریستن تعداد بیشماری شد که پیرامون بستن
مکتب ها با هم گفت وشنید داشتند. او وده ها هزار دیگر میخواهند درس بخوانند
و رشته ومسلکی را فرا گیرند وبرای آن وطن زخمی ومظلوم کاری بکنند، اما گروه
جاهل، در زمینۀ اعمال تبعیض جنسیتی خود، یاوه سرایی همیشه اهانت بار دارد.
زنان، درس وکار برای آنها را منشأ ومایۀ فساد می پندارد! در حالیکه گزارش
های همه روزه حکایت از آن دارند که سران طالبان به تعیش وخوشگذرانی و گونه
های فساد آغشته استند. اگر قرار باشد، فساد های اخلاقی به درستی در نظام
های مختلف نشان داده شوند، دستگاه های فساد آلود مردان و مردان فسادآلود
مهندسان آن بوده اند.
نمونۀ عضو خانوادۀ تروریستی حقانی در وزیر اکبرخان نشان داد که منشأ ومایۀ
فساد، دختران وزنان نیستند. وقتی جهل در ضدیت با علم ودانش واستدلال، از
کله های منگ گرفته با پسمانده گی و محدودیت های فرهنگی – اجتماعی، تقصیر
مهارنشدنی مردان هوس ران وهوس باز را بر گردن زنان می اندازند و مانع درس
وسهم آنها در حیات یک جامعه میشوند، فاجعه را بار می آورد. فاجعه یی را که
شاهد آن استیم. این فاجعه زمانی تداوم می یابد و به لجاجت جاهلانه و انسان
آزاری اش ادامه میدهد که اعتراض لازم را نمی بیند. بسیار اشک آور ودرد
انگیز وبُعدی از ویژه گی های عمر نکبت بار طالبان است که این گروه جاهل،
لابی های زن و مردان مدعی علم ودانش را با خود دارد. تاوقتی که مرز با این
لابی ها و خائنین به علم ودانش و مدافع عملی جهل ودانش ستیزی روشن نشود،
چکیدن اشکهای بیشتری را شاهد خواهیم بود.
• تایپ مطلب بالا توسط پ.
|